۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

تلویزیون کانادا و معضل «چیز»

۱

امروز داشتم از پنجره پشت سر استاد توپلم که با حرارت داشت میگفت چطور میشه صلح و امنیت بین المللی رو تامین کرد هوای برفی بیرون رو تماشا میکردم
داشتم به این فکر میکردم که وقتی فقط و فقط ۳ ملیون نفر در کنگو و رواندا کشته شدن و سازمان ملل به جای اینکه مداخله نظامی بکنه نیروهاش رو به دلیل کشته شدن دو سرباز بلژیکی فرا میخونه، صلح کیلو چنده !
که دیدم برف افقی میاد !! خیال کردم از خستگیه، بعد فکر کردم هوا هم از خزعبلات حضرت استاد قاطی کرده و الانه که قورباغه ابوعطا بخونه ! خلاصه تا وقتی نیومدم بیرون نفهمیدم برف چرا افقی میاد !
تا اینکه زدم بیرون و تو سرمای عجیب و غریب رسیدم خونه، هوا نزدیک ۱۰ درجه زیر صفر با ۳۰ کیلومتر در ساعت باد!
احتمالا به خاطر این باده بود که برف افقی میامد !!!!!
دیشب با یکی از بچه های باحال حرف میزدم
میگفت کانادا بعضی وقت ها به منفی ۲۰ میرسه که با احتساب ۶۰ کیلومتر باد، معادل ۳۸ درجه زیر صفر میشه ! تو یه همچین اوضاعی تلویزیون روش های مختلفی رو آموزش میده، مثل اینکه اگر گوشتون یخ زد افتاد! ورش دارین بذارین و دهنتون !!!! بلافاصله گفت حالا اگر این وسط یکی شاشش گرفت، چیزش افتاد چی کار کنه؟ به نظر من که منطقی ترین راه همون روش تلویزیون کاناداس !!!!

۲

نمیدونم اسکناس نویسی به کجا رسید، کسی خبر داره؟

۳

دلم به شدت تنگ شده و نمیدونم چیکار کنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر