۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

باز تولید عقلانی دکترین نیکسون: جنبش سبز، راهی برای خروج آمریکا از بن بست ژیوپلیتیکی

۱. دکترین ژیوپولیتیک دریا جهان را به چند قسمت تقسیم میکند که مهمترین آن «هارتلتد» یا قلب جهان است و مرکز هارتلند خلیج فارس. طبق این نظریه ،که سال ها است دکترین غالب آمریکا و قدرت های دریایی مهم مثل انگلستان است، هرکس بر دریا ها حکومت کند بر تجارت حکومت میکند و هر کس تجارت را در دست بگیرد ثروت جهان در اختیار اوست و هرکس ثروت جهان را داشته باشد بر خود جهان حکمرانی میکند
۲. سال ۲۰۰۴ همزمان با تصمیم جدی آمریکا به حمله به ایران و آماده سازی تاکتیکی نیروهای نظامی آمریکایی چند آژانس اطلاعاتی این کشور گزارشی را منتشر کردند که بر اساس آن ایران از سال ۲۰۰۲ کار بر روی سلاح هسته ای را متوقف کرده، این گزارش با نفوذ شدید طرفداران ژیوپلیتیک دریا و شخص کالین پاول، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، منتشر شد و هدف اصلی آن ،فارغ از صحت و سقم اطلاعاتی، جلوگیری از نفوذ طرفداران ژیوپولیتیک دیگر یعنی ژیوپلیتیک زمین و به تبع آن جهت جلوگیری از حمله قریب الوقوع به ایران بود، به زبان دیگر این گزارش باعث شد تا مشروعیت ادعای حمله پیشگیرانه از دولت بوش گرفته شود(طبق نظریه حمله یا دفاع پیشگیرانه، کشور ها در صورت بروز خطر از جانب یک کشور دیگر میتوانند دست به حمله پیشگیرانه بزنند، اگرچه این دکترین جایی در حقوق بین الملل ندارد اما حمله اسراییل به پایگاه اتمی عراق، تموز، و حمله آمریکا به عراق و حمله اسراییل به مصر در ده ۶۰ با همین نظریه مشروعیت لااقل رسانه ای گرفت)
۳. خلیج فارس یکی از مهمترین نقاط استراتژیک است، طبق نظر مک کیندر تسلط بر سه آبراه هرمز، جبل الطارق و سویز تسلط بر دریاها است و با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقتصادی تنگه هرمز میتوان اینطور برداشت کرد که این آبره نقش پررنگ تری در بین دو آبراه دیگر بازی میکند
۴. جزایر قشم، ابوموسی، سیری، تنب بزرگ و کوچک کمربند دفاعی و نظامی بسیار قدرتمندی در تنگه هرمز اند، به این صورت که با استقرار توپخانه میانبرد در این جزایر می توان به راحتی آزادی کشتیرانی در در تنگه هرمز را مختل کرد
و نتیجتا ارتباط خلیج فارس با دریای آزاد را به کلی قطع کرد. کارشناسان نظامی معتقدند ایران به راحتی میتواند با غرق کردن چند کشتی در دهانه تنگه ارتباط خلیج فارس با دریای آزاد و اقیانوس هند را حداقل برای دو ماه قطع کند و این قطعا باعث صعود نجومی قیمت نفت در بازار جهانی خواهد شد، یاد آوری این نکته خالی از لطف نیست که ایران صاحب طولانی ترین خط ساحلی در خلیج فارس است چیزی نزدیک به ۶۰ درصد و البته در تنگه هرمز شراکت ۵۰-۵۰ با عمان، که با توجه به ضعف نظامی کشور اخیر ایران حاکم مطلق تنگه هرمز است. همانطور که در جنگ ۸ ساله نیروهای نظامی کشورمان به راحتی توانستند تنگه هرمز را در اختیار بگیرند و با اقتدار مانع رفت و آمد نفت کش های عراقی شوند
۵.بعد از جنگ ویتنام یا به عبارت دقیقتر اواخر جنگ یک نظریه بسیار مهم و تاثیر گذار سیاسی به نام نیکسون نقش تعیین کننده ای بازی کرد، این نظریه، مشهور به دکترین نیکسون است. طبق این دکترین، با توجه به مشکلاتی که جنگ ویتنام برای آمریکا به ارمغان آورد و اینکه افکار عمومی دیگر یکه تازی آمریکا را برنمیتافتند، نیکسون تصمیم گرفت تا برای مدتی آمریکا دخالت مستقیم در هیچ کجای جهان نداشته باشد بلکه با تقویت و حمایت جدی از متحدانش در سراسر جهان ماموریت حفظ نظم را به آنها واگذارد، با این ترفند علاوه بر اینکه آمریکا چیزی از دست نمیداد بلکه با فروش تجهیزات نظامی به متحدان جدیدش، در آمد هنگفتی به جیب خود روانه میکرد و مهم تر از همه اینکه هیچ کجا دخالت مستقیم نداشت تا افکار عمومی را علیه خود بشوراند. متحدان آمریکا در خلیج فارس، ایران و عربستان بودند
۶. سیاست دکترین نیکسون در منطقه خلیج فارس مشهور به سیاست دو ستونی بود، این سیاست مبتنی بر این بود که عربستان نقش ستون اقتصادی منطقه را بازی کند و ایران نقش ستون نظامی، در واقع انتخاب عربستان سعودی به عنوان یک ستون در خلیج فارس به دلیل جلوگیری از اعتراض اعراب به حکومت بی چون و چرای ایران بر خلیج فارس بود و در واقع این ایران بود که متحد واقعی و امین او بود، اگرچه بعد ها دیدیم که عربستان نقش بسیار مهمی در اقتصاد منطقه ای بازی میکند، چنانچه بعد ها در سالهای آخر رژیم پهلوی، شاه در رقابت اقتصادی خود با عربستان بر سر قیمت نفت شکست خورد. اما در روی دیگر سکه ایران ژاندارم منطقه بود و عملا سایر کشور ها تحت اطاعت از سیاست هایی بودند که شاه برای آنان تعیین میکرد، مثل قضیه اروند رود که ایران با اقتدار خواست خود را به عراق تحمیل کرد یا جزایر سه گانه یا دخالت ایران در یمن و... اقتدار ایران تا جایی پیش رفت که کمربند دفاعی خود را تا مدار ۱۰ درجه شمالی یعنی اندکی بالاتر از ماداگاسکار اعلام کرد و نفت کش ها را تا دهانه خلیج سویز اسکورت میکرد
۷. بعد از انقلاب و سقوط شاه، معادلات ژیوپلیتیکی دکترین نیکسون دگرگون شد فی الواقع یک رژیم مذهبی با شعار نه شرقی نه عربی و با احساسات ضد آمریکایی که در همان اوایل دست به گروگان گیری در سفارت آن کشور زد، دیگر نمی توانست در نقش متحد و امین آمریکا در منطقه ایفای نقش کند و صدام حسین دقیقا با همین دید و به امید اینکه بتواند جای ایران را بگیرد جنگ ۸ ساله را شروع کرد که البته با توجه به ملاحظات سیاسی و اینکه طول ساحل عراق در خلیج فارس به شدت محدود است و نیز نزدیکی سیاسی آن به شوروی، صدام حسین رویای عبث خود را برای همیشه به مدفن تاریخ سپرد
سالهای بعد، مصر نیز تمایل به جایگزینی در نقش ایران داشت که او نیز با توجه به مشکلات داخلی، دوری از خلیج فارس و عدم بنیه اقتصادی نتوانست متحد نظامی آمریکا در منطقه باشد، سایر کشور های حاشیه خلیج فارس نیز یا درگیر مشکلات داخلی خود بودند یا اساسا توانایی ایفای این نقش را نداشتند
۸. شرایط استراتژیک امروز آمریکا شباهت بسیاری به شرایط دوران بعد از جنگ ویتنام دارد، وجهه سیاسی این کشور نزد افکار عمومی بعد از جنگ در عراق و افغانستان و شکست های پیاپی و لشکر کشی های بیهوده به این سو و آن سوی دنیا بسیار آسیب دیده و ترمیم آن تغییرات مهمی را در سیاست های ژیوپلیتیکی این کشور طلب میکند، این طور به نظر میرسد که با شرایط فعلی، هزینه های سرسام آور این لشکر کشی ها و آزردگی خاطر مالیات دهندگان به ویژه با توجه به بحران اقتصادی کمر شکن، فشار شدید افکار عمومی در سراسر دنیا راهی جز رجعت به دکترین نیکسون نمیماند، با توجه به رفتار ها و شعار های قبل و بعد از انتخابات سال گذشته آمریکا، باراک اوباما با هوشیاری هرچه تمام تر در صدد خروج از این بحران برآمده و رفتار او،حداقل در این مورد، بی شباهت به تيوری های رییس جمهور سلف او ،ریچارد نیکسون، نیست. به نظر میرسد باراک اوباما در صدد تقویت نقش متحدان خود در سراسر دنیا است که با جایگزنی آنها هم از هزینه های نظامی خود و هم از بار افکار عمومی علیه آمریکا بکاهد. بنابراین اینطور به نظر میرسد که یک ایران با ثبات، با محوریت منافع ملی برای ایفای نقش ژاندارم و متحد آمریکا در منطقه بیشتر مطلوب خواهد بود تا یک ایران بدون پشوانه مردمی با شعار های پوپولیستی و ضد آمریکایی ،نتیجتا دولت فعلی آمریکا از تمام ابزارهای خود برای کمک به جنبش آزادی خواهانه مردم ایران حمایت خواهد کرد. این حمایت قطعا به دلیل حمایت از خواست مردم ایران نیست بلکه به عبارت دیگر این منافع ملی آمریکا است که چنین حمایتی را طلب میکند و بدون شبهه این همسفرگی مسالمت آمیز تضمین کننده منافع ملی هر دو طرف خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر